اتاق خالی

ساخت وبلاگ
من به تنِ تو برگشته‌ام.درست در نقطه‌ای که نباید ایستاده‌اماز دهانت نیامده‌امیا از بینییا از قتلگاهِ چشمانتاز درنِ جراحی که سه روزِ پیش از گردنَت آویزان بود؛ آمده‌ام.آمده‌ام تا جای خالیِ مطالبات جَراحان را پُر کنم. و تا آخرین لحظه زندگی در تو بمانم.من مَنِشِ خاصی ندارَم. در گلوگاهِ تو، آنچه مرا دردِ بغض و شادی می‌سازَد، تویی.تحریکات و تحرکات مرا از زیر روکش‌های آلومینیمی در می‌آوری؛ روزی یکبار!روزی یکبار تا آخرین پلکی که می‌زنی.تا آخرین حرفهای گفته و نگفته‌اتتا آخرین پرنده‌ای که بر شاخه می‌بینی؛ نشستَنَش را نه آنکه پریدَنَش. اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 11:57

سلام هانیه!امروز به یاد تو بودم عزیز من!ما روزهای خوبی را کنارِ هم گذراندیم. روزهای شاد و بیخیال و مضطربِ کودکی را...تو خیلی زودتر از همه‌ی ما "یادش بخیر" شدی! خیلی خیلی زودتر از  معصومه، زودتر از سیم اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت: 22:16

پرنده ها اگر بمیرند تکلیف آسمان چه می شود؟!اگر کودکی برگردد به بهـــار "هفتاد و یک" و تو در ایوانی دراز کشیده باشی سمت ِ آسمانو "پیک نوروزی"ات باز باشد در باداگر پرنده نباشداگر پدر موهایت را بو نکنداگر دستبند همکلاسی ات را از پشت بسته باشند....تکلیف آسمان .تکلیف ما.تکلیف مشق های عیدمان چه می شود ؟! اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:06

صبح می شودشعر می نشیند بر دهان ِ گنجشک ها...در گرگ و میش آسمان ِخانه ایستاده ام و فکر می کنم که شعر زودتر از خاطره آدم ها را به هم می رساندکم کم می فهمی پدر ، هر صبح ،شعرهای از دهان افتاده را جمع می کرده و مثل نان، که برکت خانه بود در بلندترین نقطه ی دلش می گذاشت !پدرها یک روز شعر می شوند.همه ی آدم ها شعر می شوند...شعرها مثل خاطره ها ترسناک نیستند...ما را توی ذهنمان مچاله نمی کنند!از آسمان می آیند بر دل مان می نشینند.                                                                    چاپ شده در نشریه ی یار مهربان اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:06

دراز می کشم روی نیمی از خلوتِ یک تخت ؛کتابی را که دوست دارم؛ورق می زنم.یکی از ما به شهر بازمی گردد؛ برای آدم هایی که تنهایی دست شان را از هم کوتاه کرده، این اتفاق خوبیست!من از کلاس هایی با ماژیک های بی رنگتو از حفره های تاریک در دل سدی مهربانبرای چهار روززیر آسمان ِ شهری می ایستیم که پناه ِ عشق و اندوه ماست... اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : خوشبختی های کوچک سوسک شدن,خوشبختی های کوچک, نویسنده : 2paria1984e بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:06

تمام ِ این تابستان از خانه ی تو آمدهاصلن همه ی ابرهای بلاتکلیف دنیا که مرداد را دور می زنند.من کمی بیشتر در شعر می مانموحقیقت را پنهان می کنم تا دستِ دوستی را کوتاه نکرده باشم!فکر می کنم به زنیکه تمامِ سال های دلتنگی را با من کشیده ولی مادرم نیست.به زنی که آخرین تجربه های خوشبختی را هر شبپشت پلک اش پنهان می کند...و درد اش می تواند ؛ تمام ِ قاصدک های "قبرستانِ ارمنی" ها را به باغچه برساند.چگونه این ابرهای مردد را از مرداد بردارم؟چگونه در تابستان چتر بگیرم بالای سر کسی که یادگارهای پاییزی اش هنوز دست به دست می شود؟... اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 116 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:05

کلید راکه می چرخانم ؛دختر، زودتر از من می پرد در خانه!- بسم اله!!-خانوم این آقا مزاحم شده!اشاره به آن آقا . پسرک موهایش را دم اسبی بسته و از وضع و اوضاع اش پیداست که دست به مواد ِ متناسبی دارد.دختر هم... جوری بود که نمی شد  یا نمی خواستم اعتماد کنم . حس کردم خیلی بزرگ شدم .  یکی از ترس ِ مزاحم ِ خیابانی اش دست به دامن من  شده ! یاد آن شب  بعد از کلاس ریاضی دوم دبیرستان افتادم؛ ساعت  9 و مقادیری بود که از اضطرابِ آن مردک بیمار که حرف های رکیکی می زد، به روزنامه فروش گفتم :-این آقا مزاحمم شدنو مرد گفته بود : همین جا بمون دخترم  تا بره...یاد قلبم افتادم که گرم شده بو اتاق خالی...ادامه مطلب
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : اعتماد به نفس,اعتماد خورشيد,اعتماد ملی,اعتماد بنفس,اعتماد السلطنه,اعتماد آنلاین,اعتماد به نفس کاذب,اعتماد به نفس ندارم,اعتماد روزنامه,اعتماد بالانجليزي, نویسنده : 2paria1984e بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:05

دست اش به سمتی

دل اش به سمتِ دیگر...

باران ،خاطره ای خاکستریست... جاری ، روی گونه های شهر...

بادبادکی غمگین است بسته شده به یک نخ سیگار

تا آسمان ،تنهایی اش را به کفایت کشیده باشد .

برای بینی گوشتی قرمزاش

و برای تمامِ خیابان های کم عرض

دستمال برمی دارد

وبه شعر یادآوری می کند

 که خوشحالی هیچوقت در او معطل نمی ماند!


اتاق خالی...
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : قرمز,قرمزي,قرمزی چشم,قرمز شدن چشم,قرمز شدن پوست,قرمزی پوست صورت,قرمزته,قرمز شدن دریاچه ارومیه,قرمز شدن ناگهانی پوست صورت,قرمز شدن ناگهانی چشم, نویسنده : 2paria1984e بازدید : 157 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:05

باید تاریکی ام را ببینی 

باید آغوشی باشد تا شعر بیدار شود

به من گفتی تو را بخشیده ام به دلتنگی

به روز

گفــــــــــتی بیــــــــــــــداری؛ رویای اتفاق است .

مرا نبخش!

پنـــــــــــــــــــــهانم کن . 

نرو!

فقط بخواب

چشمی که بسته باشد با دلتنـــــگی بهتر کنار می آید . 

ما از مرگ گذشته ایم ؛ از زندگی گذشتن که آسان تر است!


   " پــــــــــــــریا - بهمن 92"

اتاق خالی...
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2paria1984e بازدید : 188 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:05

هیچوقت فرصت حرف زدن به من نداد.

در تمام سالهایی که با او دوست ماندم نیمی از کارهایم را مغرضانه دید و من را در عمیق ترین لحظه هایی که تنها بودن او را می طلبید؛ تنها گذاشت!

من هم انگار این روزها همرنگِ او شده ام، همرنگ تنهایی و دیوار ضخیمِ ناباوری اش.

جانت به سلامت رفیق روزهای دور... کاسه ی آبی دارم پُر از اندوه و درد، پشت سرت می ریزم  که مختصر از این نامه ی طولانی بگذری.

اتاق خالی...
ما را در سایت اتاق خالی دنبال می کنید

برچسب : دیگر تمام شد گل سرخم,دیگر تمام شد فروغ,دیگر تمام شد آن همه,ديگر تمام شد,دیگر تمام شدم,دیگر تمام شده ام,شعر دیگر تمام شد,من دیگر تمام شدم,دیگر برایم تمام شدی,به مادرم گفتم دیگر تمام شد, نویسنده : 2paria1984e بازدید : 91 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 22:04